به وبلاگ افسانه جومونگ خوش آمدید! داستان از این قراره:
جومونگ در ابتدا یک شخصیت بی خیال است. اما وقتی متوجه میشود که برادران ناتنیش قصد کشتن و از صحنه خارج کردن اون رو دارند تلاش می کنه که انتظارات پدر و مادرش ( شاه و ملکه دوم ) رو برآورده کنه و شروع به ساختن خودش می کنه تا جایی که مهارت هاش در هنرهای رزمی و استراتژی های ذهنیش در بالاترین حد ممکن قرار می گیره ولی پرنس جومانگ هنوز تشنه یادگیری هست .
اما درست در این زمان پرنس متوجه رازی خانوادگی میشه که خیلی چیزهارو عوض می کنه و جومانگ رو در راهی قرار می ده که بازگشتی نداره ...