سریال متشکرم - Webnava.blogfa.com

پدربزرگ برا همه خونه ها شوکوپای میزاره

دم در خانم سونگ سی صدای آوازشو میشنوه که میفته زمین . یونگ شین میاد میگه بریم خونه . فکر کردی داری چکار میکنی؟ بیایید پشت من سوار شید .

مین گی میاد و میگه پشت من سوار شید

تو رختخواب هم پدربزرگ میگه شوکوپای

یونگ شین گریه میکنه میگه شما الان بیمارید . شوکوپای چی بید دیگه . کسانی که تاحالا با ما خوب بودن دیگه اجازه نمیدن ما مدرسه بریم  و بازی کنیم پس چرا ما باید ازشون ممنون باشیم ؟ بخوابید تا براتون داستان تعریف کنم . به مین گی هم میگه تنهامون بزار

مین گی میره حیاط ولی کماکان صدای پدربزرگ میاد که من میخوام برم . شوکوپای

مین گی کار پدربزرگ رو ادامه میده و دم خونه ها شوکوپای میزاره !

شب پدربزرگ بیدار میشه  و برای مین گی هم شوکوپای میزاره  و میگه متشکرم

به اتاق بوم و یونگ شین هم سرمیزنه  و میگه بیریخت . دلم برای جونک کی تنگ شده ( پسرش  میرم ااونجا و برمیگردم . تو خیلی به زحمت افتادی یونگ شین

........

بوم داره شوکوپای میخوره و به عکس پدربزرگ هم خیره شده و شوکوپای رو میبره نزدیک عکس پدربزرگ

یونگ شین باز داره التماس دونگ داری میکنه غذا بخوره

مین گی چند تا لگد به خونه دونگ داری میزنه تا غذاشو بخوره  . چون تو نمیخوری صاحبت هم چیزی نمیخوره

 

و دست یونگ شین رو میگیره  و با دستمال دستشو تمیز میکنه  .

مین گی میاد با یه سری پاکت و میگه هرچیزی که از اون رستورانه دوست داشتی برات خریدم . بیا با هم بخوریم

شاید توانایی نداری  که چوبهاتو بلند کنی و با دستهای خودت غذا بخوری

من 10 پرس غذا خریدم  . پس بیا هرکدوم 4 تا بخوریم

یونگ شین بی توجه می خواد بره که مین گی دوباره دستشو میکشه و میگه من از سگ تو هم بدترم؟

 تو این مدت  حتی یک بار هم غذا نخوردم و فقط آب خوردم و مثل تو خوابیدم

تو نگران دونگ داری هستی ولی نگران من نیستی

بیا باهمدیگه بخوریم  . اگه نمیخوای بمیری بیا یه چیز بخوریم

یونگ شین : باید بخوری . من خوبم . من گرسنه نیتسم . چطور میتونم بخورم

 

یونگ شین میاد  تو اتاق و میبینه بوم داره عکس سوکه رو با رژ لب رنگ میکنه . یونگ شین میگه باید بری مدرسه . 3 روز از تدفین پدربزرگ گذشته 

بوم میگه نمیخوام

یونگ شین میگه تحصیلات ابتدایی اجباریه . اگه به مدرسه نری قانون رو شکستی و میندازنت بیرون

بوم باز میگه نمیخوام برم مدرسه

یونگ شین میکششه بیرون و بوم میگه عمو من نمیخوام برم

یونگ شین عصبانی میشه و میگه من مثل همه دارم مالیات و هزینه مدرسه و غذارو میدم . پس چرا میگی نمیتونی مثل بقیه بری مدرسه؟

تو هیچ جرمی مرتکب نشدی

مین گی مکیاد بوم رو بغل میکنه و میگه مادرت راست میگه باید بریم مدرسه

اگه تی چانگ سنگ پرت کرد من دعواش میکنم

مین گی بزور میبرشه با ماشین مدرسه

بوم میره مدرسه و دم کلاس با خودش تکرار میکنه که من با شماها فرق دارم . شما در درسای دیگه و من در ریاضی خوبم برا همین متفاوتم

پشت پنجره کلاس داخل رو میبینه و میبینه بچه ها با معلم خیلی خوش هستن و معلم میگه و اونها هم میخندن . میخنده ولی باز برمیگرده

مین گی تو ماشین خوابه

     بوم برمیگرده خونه و یونگ شین میگه چرا برگشتی؟ اذیتت کردن ؟ عمو چکار میکرد؟

بوم : بچه ها مسخره میکنند و میخندن .من نباشم ناراحت نمیشن . اونا دارن منو فراموش میکنن  . بوم کیه مادر؟ من دیگه به مدرسه نمیرم

و باز زار میزنه

مین گی با صدای تلفن بیدار میشه

دکتر او میگه دست من آسیب دیده و نمیتونم بخیه بزنم  فکر کنم شما سریعتر از بقیه هستین

مین گی ماشین رو روشن میکنه که بره

یونگ شین  لوازمشون رو جمع میکنه که از جزیره برن

بوم میگه چرا داریم میریم ؟ کجا میریم ؟

یونگ شین : تو نمیخوای دیگه بری مدرسه . مادرت هم پولی نداره و لازمه پول دربیارم . اما نمیتونم برم سرکار  .  به خاطر پدربزرگ نمیتونستیم بریم . ولی الان که اون نیست ...

یونگ شین برای کامیون زنگ میزنه که اثاثهاشونو بیاد ببره

بوم میگه پس عمو چی ؟ بهش گفتی؟

یونگ شین میگه نه . فقط من و تو داریم میریم

مین گی مشغول مداوای مریضهاست و درخونه هم دارن لوازم رو بار میزنن

بوم به مادرش میگه حداقل باید از عمو خداحافظی کنیم

یونگ شین میگه بعدا

بوم : عمو میدونه کجا داریم میریم ؟

اهالی ده هم میبینن یونگ شین داره میره

مین گی میاد میبینه کسی خونه نیست و همه اثاثیه برداشته شده

بوم حتی توی ماشین هم تو آینه میبینه که عمو میاد دنبالشون یا نه

تا ایتکه مین گی میاد و بوم ذوق میکنه و میگه این ماشینه عموئه و به راننده میگه ماشینو نگه دار

ولی یونگ شین میگه نه به راهتون ادامه بدید

تا اینکه مین گی میپیچه جلوی کامیون و نگهشون میداره

 ادامه دارد...




تاریخ : یکشنبه 87/11/20 | 12:18 صبح | نویسنده : خرید و فروش سریال سرزمین بادها ، جومونگ 2 ، موهیول | نظر