اولین سانسور همان سانسوری بود که در قسمت قبل هم اتفاق افتاد که پسرک به پوم میگه شیطان که تو TV موجود فضایی ترجمه شد و فرشته هم آدم خارق العاده ترجمه شد
و بازهم سانسور عکسی بر روی دیوار که روشهای مقابله با بیماریه ایدزه - تو تلوزیون سمت راست عکس رو نشون نداد
یونگ شین میخواد بره به ملاقات مادربزرگ یونگ جو که مین گی سو جلوشو میگیره ولی یونگ شین میره تو
نوازش مادر بزرگ که صحبتاش جور دیگه ای ترجمه شد
دکتر به مادربزرگ میگه همه می دونن که پوم نوه ی واقعی توه ولی ازت می ترسند که اینو بگن که پرستار نیشکونش میگیره
مین گی سو دست یونگ شین رو میگیره و میگه برای چی می خوای به حرفایی که به تو ارتباطی نداره مثل یه ابله گوش بدی و ادامه ماجرا
دکتر قلابی فشارخون یونگ شین رو میگیره مین گی هم نبضشو و ادامه ماجرا ...
مادربزرگ در حال تسبیح زدن که شیم شیم میگه اگه کسی به یونگ شین خون بده باید بهش تقدیر نامه داد که مادربزرگ بهش میگه تو برو خون بده من علاوه بر تقدیرنامه پولم بهت میدم
پرستار بی تابی می کنه و دکتر مین ازش می خواد که به اعصابش مسلط باشه
دعواهای مادر و پسر که چانگ جا میگه این پسر منم گروه خونیش ب هستش
مین گی سو میره کلیسا و تا صبح برای یونگ شین دعا می کنه
صبح وقتی که یونگ سین حالش خوب میشه و سوک هیون ...
سانسور در تیتراژ پایانی