به ادامه مطلب بروید
مین گی سو وقتی به خونه میاد یونگ شین رو با اون مرد میبینه و برای بی خیال کردنش یونگ شین رو بوس میکنه ...
و در نهایت رو میکنه و میگه :
یونگ شین متعلق به منه
پیش دوست دخترت برو و بازی با اون رو ادامه بده ، احمق
من قبلا ?? نفر رو کشتم و کشتن احمقی مثل تو کار سختی نیست
اون مردک هم میگه شما یه مشت گدا هستید و از اونجا میره .
مین گی سو به یونگ شین میگه :
تو یکیو آشفته کردی خانم لی یونگ شین تو چطور میتونی وظایف و مسئولیت هاتو روی هم تلمبار کنی؟
بله من به تو علاقه دارم
من هرگز نمیتونم نگرانیم نسبت به تو را تمام کنم . از وقتی توی اتاقم خوابیدی
به بقیه نگاه نکن . اگه به کس دیگه ای نگاه کنی میمیری
این برای تو نامعقول نیست که اینطور منو تعقیب میکنی
به خاطر اون بوس ایتقدر مزاحم نشو . من تو را با کسی که دوستش نداری دیدم و میخواستم سوک هیون هم این را ببینه
مین گی سو طرف یونگ شین میاد و صورتشو با دستاش میگیره و میگه :
اینکه دلیل مرگ همسر گوپیل در قسمت بعد چطوری توجیه میشه نمیدونم
اما دلیل اینکه بجای خوردن حشره کش گفته میشه سکته مرده شاید برا اینه که ممکنه برا بچه ها بدآموزی داشته باشه!
تو کجا میخواستی با یونگ شین قدم بزنی ؟ انگیزه تو چیه؟ احساساتو کنترل کن تو داری خودتو گول میزنی . یونگ شین مناسب تو نیست مین گی سو
یونگ شین یاد دیشب میفته و با ناراحتی لبهاشو دست میکشه !
یونگ شین میره ساحل و چند بطری مشروب خریده . دکتر قلابی هم اونجاست و میگه شما مادر بوم هستی؟ اینهمه مشروب رو میخوای خودت بخوری؟ و ازش یه بطری میگیره
اطمینان دادن بوم به اینکه پدربزرگ اینجا کارخرابی نمیکنه ....
یونگ شین در حال مستی یاد غذا دادن به بوم و پدربزرگ میفته و خداحافظی میکنه و به طرف خونه راه میفته
دکتر به نامزدش زنگ میزنه و میگه هر چی اون موقع پای تلفن گفتم دروغ بود و گریه میکنه
مین گی سو یونگ شین رو میبینه که داره تلوتلو میخوره و حواسش نیست
برا همین دنبالش میکنه و پشت سرش مراقبشه که نیفته زمین تا میرسن خونه
مین گی سو میگه مامان من گشنمه غذا می خوام
یونگ شین هم توهم برش میداره و در حالی که اشک تو چشماش جمع شده میگه ببخشید برات برنج درست میکنم چند لحظه صبر کن
کلیپ مربوطه-3 ( سکانسهای رفتن به خانه و همراهی مین گی سو برای مراقبت و رسیدن به خانه )
مین گی میگه حتی وقتی زیاد نوشیدی برنجت خوشمزست
میبینه که یونگ شین زل زده بهش و داره میخنده . ازش میپرسه حالت خوبه؟
یونگ شین میگه من میدونم که تو دوسم داری . من هم دوست دارم من واقعا دوست دارم
مین گی سو هم مات و متحیر نگاش میکنه
یونگ شین با گریه میگه پدر اجازه بده بهت تعظیم کنم
مین گی تازه متوجه قضیه میشه و جلوشو می خواد بگیره اما یونگ شین تعظیم میکنه و میگه
تو نگران بودی و وقتی خواستی بری نتونستی به من بگی دوستم داری . به خاطر اینکه یونگ شین زندگی سختی داره و ...
مین گی یونگ شین رو صدا میزنه و یونگ شین متوجه نمیشه و مین گی اشکاشو پاک میکنه
یونگ شین از مستی خوابش برده تا مین گی صداش میزنه بلند میشه اما دوباره میفته
بوم به خونه مادرش زنگ میزنه اما مین گی تلفن رو خاموش میکنه
سوک هیون برا اینکه یونگ شین نگران نشه پدربزرگ رو کول میکنه و به خونه میاره
مین گی هم یونگ شین رو کول کرده
و ایندو همدیگرو میبینند
کلیپ مربوطه -7 ( همراه با سکانس بیدار شدن )
صبح روز بعد یونگ شین بیدار میشه و هاج و واج ...
مین گی یاد زمان فوت همسرش میفته که نمی خواست تنفس مصنوعی رو قطع کنه
و همسر گوپیل میمیره
رمز فایل های فشرده : pafa.blogfa.com
