به ادامه مطلب بروید

یه سکانس در معرکه ای که ماری و همقطاریهاش برای زدن جیب مردم راه انداختن که ماری میره پشت یه زنه قایم میشه

چند سکانس از خون و زخم و خونریزی در درمان جومونگ بدست بویونگ به علت جریحه دار شدن احساسات مردمی

فلاش بکهایی از خاطرات بویونگ که با جومونگ داشته

دادن مشروب به عنوان شیتیل به موسونگ تا داستان هئ موسو را بگه و همین طور بالا رفتن

و چون مشروب تمام شد سر و ته قصه را هم اورد

و این سکانس معروف بین یوهوا و هموسو در ارودگاه دامول در خاطرات هئ موسو

این جمله ای بود که رییس پیل وقتی از دست سایونگ عصبانی شد گفت

سکانسهای حضور یومی یول :

در پذیرای از یون تابال

قبل از وارد شدن به قصر اصلی که جلوی ورود بچه ها را  میگیرند و میگند بزرگترها برند داخل 

نبرد تسو با سوسونو : این مبارزه چون همراه با تماس بیش از حد بود حذف شود

مبارزه که شروع میشه که اول کار تسو میزنه توی مسخره کردن سوسونو که سوسونو بعد از یه عالمه زود زدن موفق میشه یه ضربه ای به تسو بزنه

تسو که خوشش اومده میگه خوب خودت خواستی حالا بهت نشون میده و در دور دوم عرصه بر سوسونو تنگه میشه  که کاهنهای معبد میاند اونجا وبه داداش میرسند و سوسونو تازه حساب کار دستش میاید تسو هم وقتی میفهمه که سوسونو بانوی درباره نیست خیلی خوشحال میشه و رگهای از عشق توی وجودش پدیدار میشه

وقتی جومونگ بهوش میاد و تا بویونگو میبینه ناراحت میشه و این میگه تقصیر من بود که از قصر انداختنت بیرون بویونگ میگه نه تقصیر خودم بود از معبد انداختنم بیرون و با گفتن کم کاری بویونگ در مراقبت از مادر جومونگ موضوع خیلی تمیز پیچوندن

چند سکانس در ربودن و توی کیسه کردن سوسونو

و حمل کیسه به مقرر دوچی

و در اینجا دوچی چند تا میزنه توی صورت سوسونو که صبور باش که همون مسخر کردن خودمون میشه

در تیتراژ پایانی