سفارش تبلیغ
صبا ویژن

به عنوان یه دامولی راه پدرمو ادامه میدم

قسمت بیست و پنجم : به عنوان یه دامولی راه پدرمو ادامه میدم

 

در ادامه ناکامیها در حمله همه نگاهها به جومونگ میشه که اونهم میگه تا باباهای نداشته یک به یکمونو در نیارودن هر چی زودتر صحنه رو خالی کنید

 

خلاصه از دید دشمن دور میشند و میگند اینها دیگه از کدوم جهنم درده ای اومده بودن حالا چه خاکی توی سرمون کنیم جومونگ میگه نمیشه رودرو باهاشون جنگین باید زیر آبی بریم شما پناهندها رو نجات بدین تا من یه خاک تو سرم کنم با زره پوشها

سواره نظامها هم میریزند توی جنگل و جستجو رو شروع میکنند 

              

      

اون طرف ماری و بقیه هم از فرصت استفاده میکنند تا زره پوشها نیستن پناهنده ها رو نجات میدن

این طرف آهنگ سکانس موفقیت جومونگ گذاشت میشه و جومونگ هم به مدد مهارت خدادادیش تیرها رو میزنه توی چشم و گلوی (توی زنجیر کلاه خود ) سواره نظام که محافظی نداره و همه شونو ردیف میکنه (تا حالا کسی عقلش به اینجا نمیرسه فقط باید جومونگ راهشو یاد میگیرفت )

گونگ سو خبرو به یانگ جو میده اونهم که چشهاش گرد شده میگه سریع یه گروه دیگه بفرستین ببنیم کی تونسنه زره پوشهامون رو شکست بده حواستون باشه رییس اسحله خونه نفهمه که بدبخت میشیم

سوسونو و بقیه هم متوجه حضور زره پوشها توی هیون تو میشند و میفهمند که یه اتفاقی افتاده . رییس پیل که ترس برش داشته به سوسونو میگه این بابای تو این اوضاع برای چی میخواد رییس اسحله خونه رو ببینه نکنه میخواد روش درست کردن ششمیر قولادی رو ازش بپرسه که سوسونو میگه من هم خبر نداره بابام چی کار میخواد بکنه

رییس اسحله خونه که بازیگرش به زور دو تا کلمه چینی اونهم با فکر و مکث زیاد حرف میزنه ، هم میاد هیون تو و یانگ جو که بر عکسش که توی قسمتها اولیه گفتیم مثل بلبل چینی حرف میزنه هم میره استقبالش و پذیرای گرمی از اون و هیئت همراه میکنه و توی مراسم پذیرایی به طرف میگه سلام گرم منو به امپراطور برسون و بگو میخوام به بویو آهنگر بفرستم تا براشون شمشیر بسازه

 

یانگ جو به تسو میگه قضیه حل شده و آهنگرو رو میفرستم بویو تسو هم کم مونده اونجا بال در بیاره که دختر مربوطه یانگ جو سولان وارد میشه و چایی میاره ولی اول جلوی باباش میزاره

 سولان

خلاصه قرار میشه توی خلوت باهام حرفهاشونو بزن و ببیند به درد هم میخورند یا نه .سولان میگه شنیدم که باباهمون قبلاً روابط حسنه ای داشتن تسو میگه داشتن تمام شد رفت الان سایه همو با تیر میزند سولان میگه حالا با عروسیمون مواقت میکنه اخه من الان دیدمت ازت خوشم اومد تسو هم میگه میخواد بکنه یا نکنه من سر قولم هستم

 

نارو به تسو میگه میخوای این دختره رو بگیری تسو میگه من میخوام شاه بشم گفتم که میگیرشم اما به عنوان صیغه نه ملکه .من سوسونو رو میخوام برای ملکه ایی منتها اون باید بفهمه که من چه از خود گذشتگی کردم

اوته به یون تابال میگه که ملاقات با یانگ جو اوکی شد سوسونو میگه حالا میخواید جطور سر رییس اسلحه خونه کلاه بزارید که یون تابال میگه میخوام روش ساختش رو بخرم شما فقط نگاه کنید و یاد بگیرید

 

 




تاریخ : شنبه 87/12/24 | 7:44 صبح | نویسنده : خرید و فروش سریال سرزمین بادها ، جومونگ 2 ، موهیول | نظر